تعداد سوالات آزمون
تعداد سوالات این آزمون 63 عدد است.
15 تا 20 دقیقه
این آزمون در سایت تفسیر دارد.
این آزمون در جمعیت ایران هنجار شده است.

دانش‌آموزان دبیرستانی، دانشجویان، معلمان و سایر بزرگسالان تحصیل‌کرده
(مناسب برای مطالعات آموزشی، شناختی، و فلسفه‌ی تعلیم و تربیت)

SEBQ برای تحلیل سبک‌های یادگیری، رشد تفکر انتقادی، و آموزش مهارت‌های خودتنظیمی شناختی استفاده می‌شود.
همچنین در مطالعات روان‌شناسی تربیتی، طراحی برنامه‌های درسی، و ارزیابی تاثیر مداخلات آموزشی کاربرد فراوان دارد.

پایایی: ضرایب آلفای کرونباخ برای زیرمقیاس‌ها در مطالعات اصلی بین 0.65 تا 0.85 متغیر بوده؛ در مطالعات ایرانی نیز اکثر خرده‌مقیاس‌ها پایایی بالاتر از 0.70 داشته‌اند.

روایی: ساختار عاملی آزمون در نسخه‌های مختلف تا حدی متغیر گزارش شده (برخی پژوهش‌ها ساختار پنج‌عاملی را تأیید کرده‌اند، برخی سه‌عاملی یا چهاربعدی).
روایی همگرا با مقیاس‌های یادگیری خودتنظیمی، خودکارآمدی، و جهت‌گیری هدف گزارش شده است.

taaft.com-pulling-himself-from-the-page-by-niltonpjr-1753867039

پرسشنامه باورهای معرفت‌شناختی شومر

فهرست مطالب

در دنیایی که با حجم عظیمی از اطلاعات و دیدگاه‌های متناقض روبرو هستیم، اینکه افراد چگونه «دانش» را درک می‌کنند و به چه چیزی «باور» دارند، اهمیتی حیاتی پیدا کرده است. باورهای معرفت‌شناختی (Epistemological Beliefs)، یعنی باورهای شخصی افراد درباره ماهیت دانش و فرآیند دانستن، نقشی کلیدی در نحوه یادگیری، استدلال و تصمیم‌گیری آن‌ها ایفا می‌کنند. یکی از ابزارهای پیشگام و بسیار تأثیرگذار در این حوزه، پرسشنامه باورهای معرفت‌شناختی (EQ) اثر مارلن شومر است. این مقاله به تحلیلی عمیق و چندوجهی از این پرسشنامه می‌پردازد و نقاط قوت، ضعف‌های ساختاری و میراث علمی آن را بر اساس دهه‌ها تحقیق موشکافی می‌کند. 

۱. مبانی نظری و تولد یک پارادایم جدید

برای درک اهمیت کار شومر، ابتدا باید به منظره علمی پیش از او نگاه کنیم.

الف) مدل‌های مرحله‌ای پیشین: طرح تک‌بعدی پری

پیش از دهه ۱۹۹۰، غالب تحقیقات در این حوزه تحت تأثیر مدل رشد فکری ویلیام پری (William Perry) بود. مدل پری، که از مصاحبه با دانشجویان مرد دانشگاه هاروارد به دست آمده بود، رشد معرفت‌شناختی را به صورت یک توالی تک‌بعدی و مرحله‌ای توصیف می‌کرد. این مراحل عبارت بودند از:

  • دوگانه‌گرایی (Dualism): دانش به صورت درست/غلط و خوب/بد دیده می‌شود. پاسخ تمام سوالات نزد مراجع قدرت (اساتید) موجود است.
  • کثرت‌گرایی (Multiplicity): فرد می‌پذیرد که در برخی حوزه‌ها، پاسخ‌های قطعی وجود ندارند و همه نظرات معتبر هستند.
  • نسبی‌گرایی (Relativism): فرد درک می‌کند که دیدگاه‌ها باید بر اساس شواهد و منطق ارزیابی شوند و دانش، امری زمینه‌مند (contextual) است.
  • تعهد در نسبی‌گرایی (Commitment in Relativism): فرد با وجود درک نسبی بودن دانش، به مجموعه‌ای از ارزش‌ها و دیدگاه‌ها به صورت شخصی متعهد می‌شود.

این مدل اگرچه روشنگر بود، اما یک محدودیت اساسی داشت: فرض می‌کرد که رشد فکری یک کل منسجم است و فرد به طور یکپارچه از یک مرحله به مرحله دیگر حرکت می‌کند.

ب) پارادایم شومر: سیستم باورهای کم‌وبیش مستقل

شومر با مقاله تأثیرگذار خود در سال ۱۹۹۰ این دیدگاه یکپارچه را به چالش کشید.

مقاله مرجع اصلی: Schommer, M. (1990). Effects of beliefs about the nature of knowledge on comprehension. Journal of Educational Psychology, 82(3), 498–504.

نقطه عزیمت شومر این بود که معرفت‌شناسی شخصی، یک ساختار واحد نیست، بلکه «سیستمی از باورهای کم‌وبیش مستقل» است. این ایده انقلابی به این معنا بود که یک فرد می‌تواند در ابعاد مختلف باورهای خود، در سطوح متفاوتی از بلوغ فکری قرار داشته باشد. برای مثال، یک دانشجو ممکن است باور داشته باشد که «دانش، شبکه‌ای پیچیده از مفاهیم است» (باور پیچیده)، اما همزمان معتقد باشد که «توانایی یادگیری، ذاتی و غیرقابل تغییر است» (باور ساده‌انگارانه). این ناهمزمانی در رشد، هسته اصلی مدل شومر و دلیل اصلی ساخت پرسشنامه EQ بود تا این ابعاد مستقل به صورت جداگانه قابل سنجش باشند.


۲. کالبدشکافی ساختار پرسشنامه: مناقشه بزرگ عاملی

این بخش قلب انتقادات وارد بر پرسشنامه EQ است. شومر در ابتدا یک ساختار زیبا و منطقی را فرض کرد، اما داده‌های تجربی داستان متفاوتی را روایت کردند.

ابعاد پنج‌گانه فرضی: تئوری اولیه شومر

شومر پرسشنامه ۶۳ گویه‌ای خود را برای سنجش پنج بعد فرضی طراحی کرد. در ادامه، هر بعد با جزئیات بیشتری توصیف می‌شود:

  1. قطعیت دانش (Certainty of Knowledge): این بعد به طیف باوری از «دانش مطلق و ثابت است» تا «دانش موقتی، تکاملی و وابسته به زمینه است» اشاره دارد. فردی با باور ساده‌انگارانه معتقد است که حقایق علمی امروز، برای همیشه پابرجا خواهند ماند.
  2. سادگی دانش (Simplicity of Knowledge): این بعد به ساختار دانش می‌پردازد. باور ساده‌انگارانه، دانش را به صورت مجموعه‌ای از حقایق اتمی، مجزا و بدون ارتباط می‌بیند. در مقابل، باور پیچیده، دانش را به صورت شبکه‌ای درهم‌تنیده از مفاهیم و روابط علی و معلولی درک می‌کند.
  3. منبع دانش (Source of Knowledge): این بعد به منشأ دانش مربوط است. در نگاه ساده‌انگارانه، دانش توسط مراجع بیرونی (استاد، کتاب، متخصص) به فرد منتقل می‌شود. در نگاه پیچیده، فرد خود را به عنوان سازنده فعال دانش از طریق استدلال و تحلیل شواهد می‌بیند.
  4. سرعت یادگیری (Quick Learning): این بعد به زمان و فرآیند یادگیری می‌پردازد. باور ساده‌انگارانه این است که یادگیری باید به سرعت اتفاق بیفتد و اگر مطلبی بلافاصله فهمیده نشود، هرگز فهمیده نخواهد شد. باور پیچیده، یادگیری را فرآیندی تدریجی و نیازمند زمان و تلاش می‌داند.
  5. کنترل یادگیری (Innate Ability): این بعد به ماهیت توانایی یادگیری اشاره دارد. باور ساده‌انگارانه (یا جبرگرایانه) توانایی یادگیری را یک ویژگی ذاتی، ثابت و خارج از کنترل فرد می‌داند. باور پیچیده (یا افزایشی) معتقد است که توانایی یادگیری از طریق تلاش و به‌کارگیری استراتژی‌های مناسب قابل بهبود است.

بحران در عمل: یافته‌های تجربی و فروپاشی ساختار پنج عاملی

با وجود زیبایی نظری مدل پنج عاملی، دهه‌ها تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی توسط محققان مختلف در سراسر جهان هرگز نتوانست این ساختار را به طور پایدار تأیید کند. این بزرگترین نقطه ضعف روان‌سنجی پرسشنامه EQ است.

  • ظهور مدل‌های سه‌ و چهار عاملی: اکثر مطالعات به جای پنج عامل، ساختارهای سه‌ یا چهار عاملی را به عنوان برازش بهتر گزارش می‌دهند. این عدم تطابق، مقایسه نتایج بین مطالعات مختلف را بسیار دشوار می‌کند.
  • بعد گمشده (منبع دانش): بعد «منبع دانش» به طور مشخص ضعیف‌ترین عملکرد را دارد و تقریباً در هیچ مطالعه‌ای به عنوان یک عامل مستقل و قابل تفکیک ظاهر نمی‌شود. گویه‌های مربوط به این بعد معمولاً یا حذف می‌شوند یا در سایر عوامل پخش می‌شوند.
  • ادغام ابعاد یادگیری: ابعاد «سرعت یادگیری» و «کنترل یادگیری» اغلب با یکدیگر ادغام شده و یک عامل واحد تحت عنوان «باور به یادگیری» را تشکیل می‌دهند.

این بی‌ثباتی ساختاری به این معناست که محققانی که از EQ استفاده می‌کنند، اغلب مجبورند خودشان تحلیل عاملی انجام دهند و بر اساس نتایج نمونه خود، زیرمقیاس‌ها را تعریف کنند که این امر به علم آسیب می‌زند.

نمونه گویه‌ها و تفسیر آن‌ها

در جدول زیر نمونه‌ای از گویه‌ها برای ابعادی که پایایی بیشتری نشان داده‌اند، آورده شده است. نمره بالا در این گویه‌ها (پس از معکوس کردن موارد لازم) نشان‌دهنده باور ساده‌انگارانه است.

بعد (فاکتور) نمونه گویه (نشان‌دهنده باور ساده‌انگارانه)
قطعیت دانش «اگر دو نفر درباره موضوعی بحث می‌کنند، حداقل یکی از آنها باید اشتباه کند.»
سادگی دانش «کار کردن روی مسئله‌ای که پاسخ قطعی و روشنی ندارد، اتلاف وقت است.»
سرعت یادگیری «اگر نتوانم مطلبی را بار اول بفهمم، دیگر برای فهمیدنش تلاش نمی‌کنم.»
کنترل یادگیری (توانایی ذاتی) «توانایی یادگیری چیزی است که با آن به دنیا می‌آییم و نمی‌توانیم زیاد تغییرش دهیم.»

۳. ویژگی‌های روان‌سنجی: ترکیبی از قوت و ضعف

ارزیابی کیفیت یک ابزار روان‌سنجی به دو معیار اصلی بستگی دارد: پایایی و اعتبار.

پایایی (Reliability): قابل قبول اما نه عالی

پایایی، به ویژه از نوع همسانی درونی (که با آلفای کرونباخ سنجیده می‌شود)، نشان می‌دهد که گویه‌های یک عامل تا چه حد به طور هماهنگ یک سازه واحد را اندازه‌گیری می‌کنند. برای زیرمقیاس‌های تجربی EQ، ضرایب آلفا معمولاً در دامنه ۰.۶۰ تا ۰.۸۰ گزارش شده‌اند. این مقادیر اغلب به عنوان «متوسط» یا «قابل قبول» در نظر گرفته می‌شوند، اما در بسیاری از مطالعات، پایایی برخی ابعاد (به ویژه ابعاد ضعیف‌تر) پایین‌تر از حد مطلوب (مثلاً زیر ۰.۷۰) است که دقت اندازه‌گیری را کاهش می‌دهد.

اعتبار (Validity): پاشنه آشیل و نقطه قوت

اعتبار به این سوال پاسخ می‌دهد که «آیا ابزار همان چیزی را می‌سنجد که ادعا می‌کند؟»

  • اعتبار عاملی (Factorial Validity): این بخش، همان‌طور که مفصلاً بحث شد، پاشنه آشیل و نقطه ضعف اصلی EQ است. عدم تکرارپذیری ساختار عاملی، اعتبار این ابزار را به عنوان یک مقیاس چندبعدی استاندارد به شدت تضعیف می‌کند.
  • اعتبار همگرا و پیش‌بین (Convergent & Predictive Validity): در کمال تعجب، علی‌رغم مشکلات ساختاری، زیرمقیاس‌های EQ قدرت پیش‌بینی قابل توجهی از خود نشان داده‌اند. این نقطه قوت اصلی ابزار است. تحقیقات به طور مداوم نشان داده‌اند که باورهای پیچیده‌تر با نتایج آموزشی مثبت زیر مرتبط هستند:
    • عملکرد تحصیلی بهتر (GPA بالاتر).
    • درک عمیق‌تر متون پیچیده و علمی.
    • توانایی تحمل ابهام و مواجهه با اطلاعات متناقض.
    • استفاده از استراتژی‌های یادگیری شناختی و فراشناختی سطح بالاتر.
    • پافشاری و استقامت بیشتر در تکالیف دشوار مانند مسائل ریاضی.


۴. انتقادات کلیدی و ظهور ابزارهای جایگزین

با توجه به مشکلات روان‌سنجی EQ، جامعه علمی به سمت توسعه ابزارهای دقیق‌تر حرکت کرد.

خلاصه انتقادات وارد بر EQ:

  1. بی‌ثباتی ساختار عاملی: مهم‌ترین و تکرارشونده‌ترین نقد.
  2. فرض استقلال ابعاد: برخلاف فرض شومر، ابعاد مختلف همبستگی‌های معناداری با یکدیگر نشان می‌دهند.
  3. محتوای گویه‌ها: برخی گویه‌ها به جای باورهای معرفت‌شناختی، ممکن است مفاهیم دیگری مانند انگیزش یا سبک‌های یادگیری را بسنجند.
  4. محدودیت‌های نظری: مدل شومر ممکن است بیش از حد ساده‌انگارانه باشد و ابعاد مهم دیگری از معرفت‌شناسی (مانند نحوه توجیه باورها) را نادیده گرفته باشد.

جایگزین اصلی: پرسشنامه باورهای معرفتی (EBI)

در پاسخ به این انتقادات، شِراو، بندیکسن و دانکل در سال ۲۰۰۲ پرسشنامه باورهای معرفتی (Epistemic Beliefs Inventory یا EBI) را معرفی کردند. این ابزار به طور خاص برای غلبه بر ضعف‌های EQ طراحی شد:

  • توسعه مبتنی بر آمار پیشرفته: EBI با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی (CFA) توسعه یافت که روشی دقیق‌تر برای آزمون مدل‌های نظری است.
  • ساختار عاملی پایدارتر: EBI معمولاً ساختار پنج عاملی خود را در مطالعات مختلف بهتر حفظ می‌کند. این عوامل عبارتند از: قطعیت دانش، سادگی دانش، منبع دانش، توجیه دانش، و سرعت کسب دانش.
  • تفکیک بهتر ابعاد: EBI تمایز واضح‌تری بین ابعاد مختلف قائل می‌شود و از نظر مفهومی شفاف‌تر است.

امروزه بسیاری از محققان، به ویژه در مطالعاتی که دقت روان‌سنجی در اولویت قرار دارد، استفاده از EBI یا سایر ابزارهای مدرن را به EQ ترجیح می‌دهند.


۵. کاربردهای میان‌فرهنگی و میراث علمی EQ

پرسشنامه EQ به زبان‌های متعددی از جمله فارسی، ترکی، آلمانی، چینی و اسپانیایی ترجمه شده است. یافته جالب توجه در این مطالعات میان‌فرهنگی این است که مشکلات مربوط به ساختار عاملی در اکثر این فرهنگ‌ها نیز به چشم می‌خورد. این پدیده نشان می‌دهد که ضعف‌های ابزار، ریشه‌ای و ساختاری هستند و صرفاً به زمینه فرهنگی خاصی محدود نمی‌شوند.

با تمام این اوصاف، نباید میراث علمی شومر و پرسشنامه EQ را نادیده گرفت. این ابزار، هرچند ناقص، درهای جدیدی را به روی تحقیقات آموزشی گشود. EQ به پژوهشگران و مربیان کمک کرد تا بفهمند باورهای پنهان دانش‌آموزان درباره «دانستن» می‌تواند به اندازه هوش یا انگیزه در موفقیت تحصیلی آن‌ها مؤثر باشد. این پرسشنامه، گفتمان علمی را از مدل‌های مرحله‌ای به سمت مدل‌های چندبعدی سوق داد و زمینه را برای توسعه نسل جدیدی از ابزارهای دقیق‌تر فراهم کرد. بنابراین، EQ را می‌توان به عنوان یک ابزار بنیادین اما ناقص در تاریخچه روان‌شناسی تربیتی در نظر گرفت.

شناسنامه آزمون
تعداد سوالات آزمون
تعداد سوالات این آزمون 63 عدد است.
15 تا 20 دقیقه
این آزمون در سایت تفسیر دارد.
این آزمون در جمعیت ایران هنجار شده است.

دانش‌آموزان دبیرستانی، دانشجویان، معلمان و سایر بزرگسالان تحصیل‌کرده
(مناسب برای مطالعات آموزشی، شناختی، و فلسفه‌ی تعلیم و تربیت)

SEBQ برای تحلیل سبک‌های یادگیری، رشد تفکر انتقادی، و آموزش مهارت‌های خودتنظیمی شناختی استفاده می‌شود.
همچنین در مطالعات روان‌شناسی تربیتی، طراحی برنامه‌های درسی، و ارزیابی تاثیر مداخلات آموزشی کاربرد فراوان دارد.

پایایی: ضرایب آلفای کرونباخ برای زیرمقیاس‌ها در مطالعات اصلی بین 0.65 تا 0.85 متغیر بوده؛ در مطالعات ایرانی نیز اکثر خرده‌مقیاس‌ها پایایی بالاتر از 0.70 داشته‌اند.

روایی: ساختار عاملی آزمون در نسخه‌های مختلف تا حدی متغیر گزارش شده (برخی پژوهش‌ها ساختار پنج‌عاملی را تأیید کرده‌اند، برخی سه‌عاملی یا چهاربعدی).
روایی همگرا با مقیاس‌های یادگیری خودتنظیمی، خودکارآمدی، و جهت‌گیری هدف گزارش شده است.