تا حالا به این فکر کردی که وقتی یه مشکل بزرگ برات پیش میاد، چطوری باهاش کنار میای؟ اصلاً سبک شخصی تو برای جنگیدن با استرس چیه؟ یه ابزار خیلی جالب به اسم آزمون مقابله با استرس (WCQ) وجود داره که دقیقاً به همین سؤال جواب میده. این آزمون بهت کمک میکنه بفهمی موقع سختیها، معمولاً از چه روشهایی برای مدیریت اوضاع استفاده میکنی.
در ادامه به زبون ساده میگیم که این آزمون چیه و چطور بهت کمک میکنه خودت رو بهتر بشناسی.
روال کار خیلی سادهست. توی این آزمون از شما خواسته میشه که به یه مشکل یا اتفاق استرسزا که اخیراً براتون پیش اومده فکر کنید. بعد، یه لیست ۶۶ تایی از رفتارها و فکرهای مختلف بهتون داده میشه و شما مشخص میکنید که هر کدوم از این کارها رو چقدر برای کنار اومدن با اون مشکل خاص انجام دادید. مثلاً آیا سعی کردید با برنامهریزی حلش کنید؟ یا ترجیح دادید بیخیالش بشید و بهش فکر نکنید؟ جوابهای شما نشون میده که سبک مقابلهای شما چیه.
این آزمون رفتارها و فکرهای ما رو به ۸ دسته اصلی تقسیم میکنه. ببین کدومها برات آشناترن:
این یعنی شما مثل یه مدیر پروژه با مشکل برخورد میکنید. آروم میشینید، تمام جوانب رو بررسی میکنید، یه نقشه راه میکشید و مرحله به مرحله برای حل کردنش قدم برمیدارید. این یکی از سازندهترین روشهای مقابله با استرس هست.
افرادی که از این روش استفاده میکنن، سعی میکنن از دل یه اتفاق بد، یه نکته مثبت یا یه درس جدید پیدا کنن. مثلاً میگن: “درسته که سخت بود، ولی باعث شد قویتر بشم.” این روش به رشد شخصی خیلی کمک میکنه.
اینکه موقع مشکلات بری سراغ دوست، خانواده یا یه مشاور و ازشون کمک فکری یا عاطفی بگیری. حرف زدن در مورد مشکلات و کمک خواستن یه روش کاملاً سالم و هوشمندانه برای مقابله با استرس محسوب میشه.
بعضیها سعی میکنن احساساتشون رو کنترل کنن و نذارن کسی بفهمه چقدر تحت فشار هستن. سعی میکنن خونسردی خودشون رو حفظ کنن و منطقی تصمیم بگیرن.
این روش یعنی مستقیم رفتن تو دل مشکل، گاهی حتی با سماجت یا پرخاشگری. یعنی طرف میگه: “من کوتاه نمیام و هرطور شده باید این مسئله رو به نفع خودم تموم کنم.”
این سبک یعنی کلاً صورت مسئله رو پاک کنی! مثلاً با سرگرم کردن خودت با فیلم و بازی، یا حتی آرزو کردن که ای کاش مشکل خودش غیب بشه. این روش شاید در کوتاهمدت جواب بده، ولی در بلندمدت معمولاً کار رو خرابتر میکنه.
اینکه آدم نقش خودش رو توی به وجود اومدن مشکل ببینه و سعی کنه اشتباهش رو جبران کنه. این روش نشونه بلوغ فکریه و به حل ریشهای مشکلات کمک میکنه.
گاهی هم بهترین کار اینه که آدم یه کم از مشکل فاصله بگیره، بهش فکر نکنه و سعی کنه اهمیتش رو کمتر کنه. این روش به خصوص برای مشکلاتی که کنترل مستقیمی روشون نداریم، میتونه مفید باشه.
وقتی بدونی سبک غالب تو چیه، در واقع نقطه قوت و ضعف خودت رو شناختی. مثلاً شاید بفهمی که بیش از حد از روش “فرار کردن از مشکل” استفاده میکنی. این آگاهی بهت کمک میکنه که دفعه بعد آگاهانه تلاش کنی و روشهای سازندهتری مثل “برنامهریزی” رو هم امتحان کنی. در واقع این آزمون یه نقشه راه بهت میده تا بتونی در آینده بهتر و موثرتر با چالشهای زندگی روبرو بشی.
این بخش شاید کمی تخصصی باشه ولی جالبه بدونی که آزمون مقابله با استرس یا همون WCQ حدود ۴۰ سال پیش توسط دو تا محقق معروف به اسمهای “سوزان فولکمن” و “ریچارد لازاروس” ساخته شد. ایده اصلیشون این بود که مقابله با مشکلات یه چیز ثابت و ذاتی نیست، بلکه یه مهارته که ما در موقعیتهای مختلف به شکلهای متفاوتی ازش استفاده میکنیم. این ایده در زمان خودش خیلی انقلابی بود و دیدگاه روانشناسها به استرس رو کاملاً تغییر داد. هرچند امروزه آزمونهای جدیدتری هم ساخته شده، ولی این آزمون هنوز هم یکی از ابزارهای کلاسیک و مهم برای شناخت روشهای مقابلهای آدماست.
{{ excerpt | truncatewords: 55 }}
{% endif %}