بزرگسالان و نوجوانان (معمولاً دانشآموزان دبیرستانی، دانشجویان، و افراد بزرگسال در محیطهای بالینی یا آموزشی)
FMPS برای شناسایی ابعاد ناسازگار و سازگار کمالگرایی در افراد استفاده میشود. این ابزار میتواند به رواندرمانگران در درک بهتر مشکلات مراجع و طراحی مداخلات درمانی کمک کند.
پایایی: آلفای کرونباخ برای کل آزمون در نسخه اصلی و فارسی بین 0.85 تا 0.90 گزارش شده است، که نشاندهنده پایایی بالا است. زیرمقیاسها نیز پایایی قابل قبولی دارند.
روایی: ساختاری و همگرای آن تأیید شده؛ آزمون با ابزارهایی مثل BDI (افسردگی بک) و DAS (طرحوارههای ناسازگار اولیه) همبستگی معنیدار دارد. تحلیل عاملی تأییدگر نیز ساختار ششبعدی آن را تأیید کرده است.
کمالگرایی، مفهومی که زمانی تنها به عنوان یک ویژگی تکبعدی شناخته میشد، امروزه به عنوان یک سازه روانشناختی پیچیده و چندوجهی در نظر گرفته میشود. در مرکز این تحول، ابزارهای سنجش دقیقی قرار دارند که به ما امکان میدهند ابعاد مختلف آن را اندازهگیری کنیم. مقیاس کمالگرایی چندبعدی فراست (FMPS) که در سال ۱۹۹۰ توسط رندی فراست و همکارانش معرفی شد، یکی از بنیادیترین و تأثیرگذارترین ابزارها در این زمینه است که درک نظری و تحقیقات تجربی در مورد کمالگرایی را عمیقاً تحت تأثیر قرار داده است.
پیش از معرفی آزمون فراست، کمالگرایی اغلب با پیامدهای منفی همراه بود. اما فراست و همکارانش تعریفی نوین ارائه دادند: کمالگرایی صرفاً “تعیین استانداردهای شخصی بسیار بالا برای عملکرد” نیست، بلکه با “ارزیابیهای بیش از حد انتقادی از خود” همراه است. این تعریف نشان داد که استانداردهای بالا زمانی مشکلساز میشوند که با خودانتقادی شدید و عدم خودشفقت همراه باشند. این دیدگاه، زمینه را برای مدلهای جدیدتری فراهم کرد که کمالگرایی را به دو دسته کلی تقسیم میکنند: “تلاشهای کمالگرایانه” (جنبههای مثبت و سازگار) و “نگرانیهای کمالگرایانه” (جنبههای منفی و ناسازگار).
هدف اصلی این مقیاس، اندازهگیری جامع ابعاد مختلف کمالگرایی، بهویژه شناسایی گرایشهای کمالگرایانه ناسازگار است. این گرایشها میتوانند در شکلگیری طیف وسیعی از مشکلات روانشناختی مانند اضطراب، افسردگی و اختلالات خوردن نقش داشته باشند. در محیطهای بالینی، این آزمون به متخصصان کمک میکند تا دلایل زمینهای مشکلات مراجعان را بهتر درک کرده و برنامههای درمانی مؤثرتر و شخصیسازیشدهتری را طراحی کنند. همچنین، این ابزار به مراجعان کمک میکند تا درک بهتری از سطح کمالگرایی خود در مقایسه با دیگران پیدا کرده و جنبههای ناکارآمد آن را بشناسند.
مقیاس استاندارد FMPS یک پرسشنامه خودگزارشی ۳۵ سوالی است. پاسخدهندگان نظر خود را در مورد هر عبارت در یک مقیاس ۵ درجهای لیکرت (از “کاملاً مخالفم” تا “کاملاً موافقم”) بیان میکنند. این آزمون برای افراد ۱۵ سال به بالا مناسب است و تکمیل آن معمولاً حدود ۶ دقیقه زمان میبرد. برای دستیابی به نتایج دقیق، صداقت در پاسخگویی اهمیت زیادی دارد.
در ابتدا، فراست و همکارانش کمالگرایی را متشکل از شش عامل اصلی دانستند:
۱. نگرانی از اشتباهات (CM): واکنش منفی و اغراقآمیز به اشتباهات، بهطوریکه فرد کوچکترین خطا را یک شکست بزرگ میداند.
۲. تردید در مورد عملکرد (DA): شک و تردید دائمی در مورد کیفیت عملکرد خود و این احساس که کار هرگز به درستی تمام نمیشود.
۳. انتقاد والدین (PC): تصور اینکه والدین به دلیل برآورده نکردن انتظارات، از فرد انتقاد میکنند.
۴. انتظارات والدین (PE): این باور که والدین استانداردهای بسیار بالایی برای عملکرد فرزندان خود تعیین میکنند.
۵. استانداردهای شخصی (PS): تعیین اهداف چالشبرانگیز و بسیار بالا برای خود.
۶. سازماندهی (O): تمایل به نظم، دقت و ترتیب در محیط و وظایف.
با گذشت زمان و انجام تحقیقات بیشتر، مشخص شد که این شش عامل را میتوان در دو دسته کلی و سطح بالاتر طبقهبندی کرد که درک کمالگرایی را سادهتر و کاربردیتر میکند:
نمرهگذاری این آزمون شامل محاسبه یک نمره کل برای کمالگرایی و نمرات جداگانه برای هر یک از زیرمقیاسها است. نکته مهم این است که زیرمقیاس “سازماندهی” معمولاً در نمره کل محاسبه نمیشود، زیرا این ویژگی به خودی خود مشکلساز تلقی نمیشود. نمرات معمولاً به صورت درصدی گزارش میشوند که جایگاه فرد را در مقایسه با جمعیت نرمال (مثلاً دانشجویان) نشان میدهد. نمرات بالاتر از صدک ۹۰ معمولاً از نظر بالینی معنادار بوده و نشاندهنده کمالگرایی ناکارآمد است.
مقیاس FMPS از ویژگیهای روانسنجی بسیار خوبی برخوردار است. مطالعات متعدد نشان دادهاند که این آزمون از پایایی (ثبات و تکرارپذیری نتایج) و اعتبار (سنجش دقیق همان چیزی که برای آن طراحی شده) بالایی برخوردار است. این مقیاس همبستگی بالایی با سایر آزمونهای کمالگرایی و همچنین با مشکلات بالینی مانند افسردگی، اضطراب، عزت نفس پایین، اهمالکاری و اختلالات خوردن نشان میدهد که اعتبار آن را تأیید میکند.
مقیاس کمالگرایی دیگری که به طور گسترده استفاده میشود، مقیاس هویت و فلت (MPS) است. در حالی که آزمون فراست (FMPS) بیشتر بر جنبههای درون فردی و نگرشهای شخصی تمرکز دارد، آزمون هویت و فلت (MPS) جنبههای بین فردی کمالگرایی را نیز میسنجد (مانند کمالگرایی معطوف به خود، معطوف به دیگران و کمالگرایی تجویز شده از سوی جامعه). این دو مقیاس رقیب یکدیگر نیستند، بلکه مکمل هم محسوب میشوند و هر کدام دیدگاه منحصربهفردی را برای درک این سازه پیچیده ارائه میدهند.
در کلینیک: این آزمون برای ارزیابی و تشخیص، برنامهریزی درمانی و نظارت بر پیشرفت درمان در مراجعانی با مشکلاتی نظیر اضطراب، افسردگی، وسواس و اختلالات خوردن بسیار مفید است. این ابزار به درمانگران کمک میکند تا مداخلات درمانی را بر روی ابعاد خاصی از کمالگرایی (مانند ترس از اشتباه) متمرکز کنند.
در پژوهش: محققان از این مقیاс برای مطالعه نقش کمالگرایی در سلامت روان، ارزیابی اثربخشی درمانها و بررسی روندهای اجتماعی (مانند افزایش کمالگرایی در میان جوانان در دهههای اخیر) استفاده میکنند.
از نقاط قوت اصلی این آزمون میتوان به ماهیت چندبعدی، ویژگیهای روانسنجی قوی، کاربرد بالینی بالا و تأثیر تاریخی آن در پیشبرد تحقیقات کمالگرایی اشاره کرد. با این حال، این آزمون محدودیتهایی نیز دارد. یکی از چالشهای اصلی، عدم ثبات ساختار عاملی آن در مطالعات و فرهنگهای مختلف است. همچنین، نسخه ۳۵ سوالی ممکن است برای برخی کاربردها طولانی باشد و برخی از زیرمقیاسها (مانند سازماندهی و ابعاد والدین) ممکن است ویژگیهای اصلی کمالگرایی نباشند، بلکه پیشزمینههای آن باشند.
در نهایت، مقیاс کمالگرایی چندبعدی فراست (FMPS-35) یک ابزار قدرتمند و معتبر برای ارزیابی کمالگرایی است. این آزمون با تفکیک جنبههای مثبت و منفی این ویژگی، به متخصصان و محققان اجازه میدهد تا درک عمیقتر و دقیقتری از نقش آن در زندگی افراد داشته باشند و رویکردهای درمانی و پژوهشی هدفمندتری را اتخاذ کنند.
بزرگسالان و نوجوانان (معمولاً دانشآموزان دبیرستانی، دانشجویان، و افراد بزرگسال در محیطهای بالینی یا آموزشی)
FMPS برای شناسایی ابعاد ناسازگار و سازگار کمالگرایی در افراد استفاده میشود. این ابزار میتواند به رواندرمانگران در درک بهتر مشکلات مراجع و طراحی مداخلات درمانی کمک کند.
پایایی: آلفای کرونباخ برای کل آزمون در نسخه اصلی و فارسی بین 0.85 تا 0.90 گزارش شده است، که نشاندهنده پایایی بالا است. زیرمقیاسها نیز پایایی قابل قبولی دارند.
روایی: ساختاری و همگرای آن تأیید شده؛ آزمون با ابزارهایی مثل BDI (افسردگی بک) و DAS (طرحوارههای ناسازگار اولیه) همبستگی معنیدار دارد. تحلیل عاملی تأییدگر نیز ساختار ششبعدی آن را تأیید کرده است.
{{ excerpt | truncatewords: 55 }}
{% endif %}