دانشآموزان دبیرستانی، دانشجویان، معلمان و سایر بزرگسالان تحصیلکرده
(مناسب برای مطالعات آموزشی، شناختی، و فلسفهی تعلیم و تربیت)
SEBQ برای تحلیل سبکهای یادگیری، رشد تفکر انتقادی، و آموزش مهارتهای خودتنظیمی شناختی استفاده میشود.
همچنین در مطالعات روانشناسی تربیتی، طراحی برنامههای درسی، و ارزیابی تاثیر مداخلات آموزشی کاربرد فراوان دارد.
پایایی: ضرایب آلفای کرونباخ برای زیرمقیاسها در مطالعات اصلی بین 0.65 تا 0.85 متغیر بوده؛ در مطالعات ایرانی نیز اکثر خردهمقیاسها پایایی بالاتر از 0.70 داشتهاند.
روایی: ساختار عاملی آزمون در نسخههای مختلف تا حدی متغیر گزارش شده (برخی پژوهشها ساختار پنجعاملی را تأیید کردهاند، برخی سهعاملی یا چهاربعدی).
روایی همگرا با مقیاسهای یادگیری خودتنظیمی، خودکارآمدی، و جهتگیری هدف گزارش شده است.
برای درک اهمیت کار شومر، ابتدا باید به منظره علمی پیش از او نگاه کنیم.
پیش از دهه ۱۹۹۰، غالب تحقیقات در این حوزه تحت تأثیر مدل رشد فکری ویلیام پری (William Perry) بود. مدل پری، که از مصاحبه با دانشجویان مرد دانشگاه هاروارد به دست آمده بود، رشد معرفتشناختی را به صورت یک توالی تکبعدی و مرحلهای توصیف میکرد. این مراحل عبارت بودند از:
این مدل اگرچه روشنگر بود، اما یک محدودیت اساسی داشت: فرض میکرد که رشد فکری یک کل منسجم است و فرد به طور یکپارچه از یک مرحله به مرحله دیگر حرکت میکند.
شومر با مقاله تأثیرگذار خود در سال ۱۹۹۰ این دیدگاه یکپارچه را به چالش کشید.
مقاله مرجع اصلی: Schommer, M. (1990). Effects of beliefs about the nature of knowledge on comprehension. Journal of Educational Psychology, 82(3), 498–504.
نقطه عزیمت شومر این بود که معرفتشناسی شخصی، یک ساختار واحد نیست، بلکه «سیستمی از باورهای کموبیش مستقل» است. این ایده انقلابی به این معنا بود که یک فرد میتواند در ابعاد مختلف باورهای خود، در سطوح متفاوتی از بلوغ فکری قرار داشته باشد. برای مثال، یک دانشجو ممکن است باور داشته باشد که «دانش، شبکهای پیچیده از مفاهیم است» (باور پیچیده)، اما همزمان معتقد باشد که «توانایی یادگیری، ذاتی و غیرقابل تغییر است» (باور سادهانگارانه). این ناهمزمانی در رشد، هسته اصلی مدل شومر و دلیل اصلی ساخت پرسشنامه EQ بود تا این ابعاد مستقل به صورت جداگانه قابل سنجش باشند.
این بخش قلب انتقادات وارد بر پرسشنامه EQ است. شومر در ابتدا یک ساختار زیبا و منطقی را فرض کرد، اما دادههای تجربی داستان متفاوتی را روایت کردند.
شومر پرسشنامه ۶۳ گویهای خود را برای سنجش پنج بعد فرضی طراحی کرد. در ادامه، هر بعد با جزئیات بیشتری توصیف میشود:
با وجود زیبایی نظری مدل پنج عاملی، دههها تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی توسط محققان مختلف در سراسر جهان هرگز نتوانست این ساختار را به طور پایدار تأیید کند. این بزرگترین نقطه ضعف روانسنجی پرسشنامه EQ است.
این بیثباتی ساختاری به این معناست که محققانی که از EQ استفاده میکنند، اغلب مجبورند خودشان تحلیل عاملی انجام دهند و بر اساس نتایج نمونه خود، زیرمقیاسها را تعریف کنند که این امر به علم آسیب میزند.
در جدول زیر نمونهای از گویهها برای ابعادی که پایایی بیشتری نشان دادهاند، آورده شده است. نمره بالا در این گویهها (پس از معکوس کردن موارد لازم) نشاندهنده باور سادهانگارانه است.
بعد (فاکتور) | نمونه گویه (نشاندهنده باور سادهانگارانه) |
---|---|
قطعیت دانش | «اگر دو نفر درباره موضوعی بحث میکنند، حداقل یکی از آنها باید اشتباه کند.» |
سادگی دانش | «کار کردن روی مسئلهای که پاسخ قطعی و روشنی ندارد، اتلاف وقت است.» |
سرعت یادگیری | «اگر نتوانم مطلبی را بار اول بفهمم، دیگر برای فهمیدنش تلاش نمیکنم.» |
کنترل یادگیری (توانایی ذاتی) | «توانایی یادگیری چیزی است که با آن به دنیا میآییم و نمیتوانیم زیاد تغییرش دهیم.» |
ارزیابی کیفیت یک ابزار روانسنجی به دو معیار اصلی بستگی دارد: پایایی و اعتبار.
پایایی، به ویژه از نوع همسانی درونی (که با آلفای کرونباخ سنجیده میشود)، نشان میدهد که گویههای یک عامل تا چه حد به طور هماهنگ یک سازه واحد را اندازهگیری میکنند. برای زیرمقیاسهای تجربی EQ، ضرایب آلفا معمولاً در دامنه ۰.۶۰ تا ۰.۸۰ گزارش شدهاند. این مقادیر اغلب به عنوان «متوسط» یا «قابل قبول» در نظر گرفته میشوند، اما در بسیاری از مطالعات، پایایی برخی ابعاد (به ویژه ابعاد ضعیفتر) پایینتر از حد مطلوب (مثلاً زیر ۰.۷۰) است که دقت اندازهگیری را کاهش میدهد.
اعتبار به این سوال پاسخ میدهد که «آیا ابزار همان چیزی را میسنجد که ادعا میکند؟»
با توجه به مشکلات روانسنجی EQ، جامعه علمی به سمت توسعه ابزارهای دقیقتر حرکت کرد.
در پاسخ به این انتقادات، شِراو، بندیکسن و دانکل در سال ۲۰۰۲ پرسشنامه باورهای معرفتی (Epistemic Beliefs Inventory یا EBI) را معرفی کردند. این ابزار به طور خاص برای غلبه بر ضعفهای EQ طراحی شد:
امروزه بسیاری از محققان، به ویژه در مطالعاتی که دقت روانسنجی در اولویت قرار دارد، استفاده از EBI یا سایر ابزارهای مدرن را به EQ ترجیح میدهند.
پرسشنامه EQ به زبانهای متعددی از جمله فارسی، ترکی، آلمانی، چینی و اسپانیایی ترجمه شده است. یافته جالب توجه در این مطالعات میانفرهنگی این است که مشکلات مربوط به ساختار عاملی در اکثر این فرهنگها نیز به چشم میخورد. این پدیده نشان میدهد که ضعفهای ابزار، ریشهای و ساختاری هستند و صرفاً به زمینه فرهنگی خاصی محدود نمیشوند.
با تمام این اوصاف، نباید میراث علمی شومر و پرسشنامه EQ را نادیده گرفت. این ابزار، هرچند ناقص، درهای جدیدی را به روی تحقیقات آموزشی گشود. EQ به پژوهشگران و مربیان کمک کرد تا بفهمند باورهای پنهان دانشآموزان درباره «دانستن» میتواند به اندازه هوش یا انگیزه در موفقیت تحصیلی آنها مؤثر باشد. این پرسشنامه، گفتمان علمی را از مدلهای مرحلهای به سمت مدلهای چندبعدی سوق داد و زمینه را برای توسعه نسل جدیدی از ابزارهای دقیقتر فراهم کرد. بنابراین، EQ را میتوان به عنوان یک ابزار بنیادین اما ناقص در تاریخچه روانشناسی تربیتی در نظر گرفت.
دانشآموزان دبیرستانی، دانشجویان، معلمان و سایر بزرگسالان تحصیلکرده
(مناسب برای مطالعات آموزشی، شناختی، و فلسفهی تعلیم و تربیت)
SEBQ برای تحلیل سبکهای یادگیری، رشد تفکر انتقادی، و آموزش مهارتهای خودتنظیمی شناختی استفاده میشود.
همچنین در مطالعات روانشناسی تربیتی، طراحی برنامههای درسی، و ارزیابی تاثیر مداخلات آموزشی کاربرد فراوان دارد.
پایایی: ضرایب آلفای کرونباخ برای زیرمقیاسها در مطالعات اصلی بین 0.65 تا 0.85 متغیر بوده؛ در مطالعات ایرانی نیز اکثر خردهمقیاسها پایایی بالاتر از 0.70 داشتهاند.
روایی: ساختار عاملی آزمون در نسخههای مختلف تا حدی متغیر گزارش شده (برخی پژوهشها ساختار پنجعاملی را تأیید کردهاند، برخی سهعاملی یا چهاربعدی).
روایی همگرا با مقیاسهای یادگیری خودتنظیمی، خودکارآمدی، و جهتگیری هدف گزارش شده است.
{{ excerpt | truncatewords: 55 }}
{% endif %}